×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شور دلم

م...م

× دلنوشته هام
×

آدرس وبلاگ من

merinaz20.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/merinaz20

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

پنجره ای رو به آسمون

  دو

 

حالت سر یه موضوعی نه جندان غریبه خیلی گرفته است

انقد که بغض داره خفه ات می کنه

تصمیم می گیری برای خلاصی، مثله همیشه بری و بقیه رو بخونی و همراه شی باهاشون

وسط کار ...تو اوجش که یه عالمه سایت و وبلاگ ووو ...بازه یهو قطع میشی

مثله خیلی وقتا می افتی بیرون ...بیرون از بازی

تازه داشت یادت می رفت و آروم می شدی..اما ناگهان...و

دیدی یه وقتایی از همه دنیا بیزاری ....ئنیا هم باهات سر لج می افته

لج و لجبازی

منم که لجـــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــــــاززززززززززززز

بعضی وقتا از این اتفاق گر می گیرم و می خوام زمین و زمونو به هم بدوزم که دوباره راه بیفته

اما الان اونجوری نشدم

آروم ..پا شدم رفتم نهارمو گرم کردم ...فلفل فراووون زدم ...با آرامش و لذت نشستم خوردم

کتابمو ور داشتم چند صفحه ای خوندم ...مثله همیشه غرق شدم توووش که یاد دیروز...

عکسای پرسپکتیو وبلاگ علیرضا خان یادم انداخت که دیرز چه رویای قشنگی دیدم

بعدازظهر که از کار برگشتم ..خیلی خوابم می اومد سرمو گذاشتم که بخوابم ..چشامو بستم

توو خواب و بیداری.. توو یه کادر کوچیک ...خیلی کوچیک ..شایدم دور... یه منظره از آسمون ..آسمون سفید سفید ..همه جا سفید...یه خانم سفیدپوش هم توو پرواز بود...عین یه فرشته... یه لباس سفید براق تنش بود و با دستاش بال می زد ..توو همون آسمون دوس داشتم خودم باشم ..صورتشو ندیدم... خودمو گذاشتم جاش. حس فوقالعاده ای بود...پرواز اونم اونجوری ..انقدر ساده ..انگار جزیی او توست..عین راه رفتنت...خیلی هوای پاکی داشت

صحنه عوض شد.........

کادرم یه پنجره است ، یه پنجره رو به آسمون ..ایندفعه شفاف تر ...آسمون یه رنگ آّی خیلی خیلی قشنگی داشت با یه عالمه ابرای سفید بزرگ... با اینکه کادرم کوچیک بود ..اما نزدیکتر بود بهم...ایندفعه از اون فرشته خبری نبود ..هیشکی توو این کادر نبود..انگار خودم پشت پنجره یا شایدم نزدیکتر..تو دل آسمون بودم ..قاطی اون همه ابرای خوشگل...

دوس نداشتم از اونجا بیام بیرون..چشامو باز کردم ..دیدم سقفم اتاقه..بستم ..دوباره رفتم همونجا ..اما اینبار خیلی کوتاه ..انداختم بیرون

انگار نباید چشامو باز می کردم..آخه بس که لمسش خووب بود دلهره گرفتم که اینجا کجاس چشامو باز کردم دیدم رویا بوده ...

دیشب یه ساعتی رفتیم بیرون..خیلی دوس داشتم آهنگ با صدای بلند ، خیلی بلند گوش بدم ...صدا رو بردیم بالا...انگار از همه طرف هجوم آورده باشن بهت...هیجانش...نفسم گرفت ..بالا نمی اومد..ضربان قلبم رفت بالا..نفس نمی تونستم بکشم....انگار قلبو محکم گرفته باشن..عین یه اسفنج فشارش بدن...صدا رو کم کرد..شیشه رو کشیدم پائین...تنفس یه کم هوای آلوده و خنک ...نفس عمیق ..به سختی وقتی بازدمی نداری !!! کمی بهتر شدم...

یاد آتنا دوستم افتادم...خیلی ناگهانی ..قلبش درد گرفت ..بیمارستان و .... توو قلبش باطری گذاشتن !!!!

یه جوون 4-23 ساله چرا بدون سابقه ای باید قلبش با باطری کار کنه ؟!!!!؟

می دونم اوضام به اون وخامت نیس اما همین فکرش..ترسش از دیروز بدترم کرده

تپش قلبم خیلی زیاااااااااد شده و نفس کم می یارم ..

با اینحال دیشب واقعاً بهم خوش گذشت..خیلــــــــــــــــــی خندیدیم..فقط مسخره بازی بود..روحم شااااااااد شد

این سرمای لعنتی هم از تن ما رخت بر نمی بندد..کلافه ماااااااان کرده

به این ترتیب نوشتن به مثابه راهی مشکوک برای کمک به خود
در جهت رهایی از این بن بست به نظرم رسید.

یکشنبه 4 دی 1390 - 7:10:51 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 5 دی 1390   9:58:47 AM

باسلام .من تازه عضوشدم.مطالبتون عالیه.ممنون.همیشه سرفرازوبرفراز باشید

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 5 دی 1390   9:46:33 AM

بسیار عالی و تفکر برانگیز بود امیدوارم همیشه خوشحال و تن سالم داشته یاشی bye

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 5 دی 1390   9:21:57 AM

ببخشید آقا پدرام

اسمت اشتباه شد...

عذر می خوام

اشتباهی زدم مهران

پیریه و 1001 دردسر

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 5 دی 1390   9:05:00 AM

من میدونم آقا داریوش

شوخی میکنم

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   10:35:11 PM

مرسی آقا پوریا

حضور بعضی دوستان مایه دلگرمیست

و خودخواهی بعضی ها مایه تاسف

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   10:32:44 PM

منظوره من این نبود.بخدا...میخواستم بگم بچه نیستی که ندونی چقدر موضوع مهمه ونباید پشت گوش انداخت....همین

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   10:05:16 PM

مگه سن و سال من چقده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همش 28

حالا هی بگین ..هی بگین آدم یادش بیاد چند دهه ازش گذشته

بعدشم من که خیالم ناراحت نیس که :دی

راحت راحتم

;)

مرسی از مهربونیت آقا داریوش

sam

samsamimi

http://www.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   9:19:15 PM

sokoot110.blogfa.com

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   9:11:53 PM

والاا بخدا

من خودم اعصااااااااااااااااابم خراااااااااااب

البته نظره دیگه

http://khande.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   9:09:31 PM

matnhat kheili ali bod mamnoon vali saei kon baezi az nazarateto avaz koni ghorbonet

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   8:54:37 PM

همینو میگم نه...وسط دعوا نرخ تعین کردن

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   8:41:28 PM

جالبه

آقای حفیظ در احساسات بنده دخل و تصرف دارن ...و تشخیص ایشون هم محترم !

گوش جان می سپاریم به شعرشون

والاااااا

توو صفحه ی خودمونم مورد اصابت قرار می گیریم

مرسی آقا حفیظ!!و

http://merinaz20.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   8:36:30 PM

عاشق چیه آقا مهران؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا حرف در می یاری واسه دختر مردم؟

نه ..به هیچ وجه عاشقی نیست..دورشم نمی گردم

داریوش جان دکتر رفتن حس و حال می خواد ..من انگیزه ندارم :دی

حالا می رم

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   8:32:06 PM

 به این میگن وسط دعوا نرخ تعیین کردن

http://www.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   8:16:07 PM

به جای نوشتن احساسات نه چندان واقعی گوش دادن به شعر شاعران برجسته ایرانی بسیار لذت بخش تره . من یکی دو نمونه می آورم:

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

دودم ز سر برآمد زین آتش نهانی

تو فارغی و عشقت بازیچه می نماید

تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی

شهر آن توست وشاهی؛ فرمای هرچه خواهی

گر بی عمل ببخشی ور بیگنه برانی

ای بر در سرایت غوغای عشق بازان

همچون برآب شیرین؛ غوغای کاروانی

و یا

ای مهربانتر از برگ در بوسه های باران

بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل

لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

بازآ که در هوایت؛ خاموشی جنونم

فریاد ها برآورد از سنگ کوهساران

خیلی دلم میخواست تصویرتون رو داشته باشم. نشونی من

[email protected]

آرزومند دیدارتان

حفیظ.

http://www.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   8:16:07 PM

به جای نوشتن احساسات نه چندان واقعی گوش دادن به شعر شاعران برجسته ایرانی بسیار لذت بخش تره . من یکی دو نمونه می آورم:

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

دودم ز سر برآمد زین آتش نهانی

تو فارغی و عشقت بازیچه می نماید

تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی

شهر آن توست وشاهی؛ فرمای هرچه خواهی

گر بی عمل ببخشی ور بیگنه برانی

ای بر در سرایت غوغای عشق بازان

همچون برآب شیرین؛ غوغای کاروانی

و یا

ای مهربانتر از برگ در بوسه های باران

بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل

لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

بازآ که در هوایت؛ خاموشی جنونم

فریاد ها برآورد از سنگ کوهساران

خیلی دلم میخواست تصویرتون رو داشته باشم. نشونی من

[email protected]

آرزومند دیدارتان

حفیظ.

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   7:45:24 PM

 تو سن و سال شما دیگه از این نصایح خنده داره .که باباجون یه توک پا دکتر رفتن ویه چک آپ ناقابل به جایی برنمیخوره ...حداقل خیال خودت راحت میشه......لجبازی با خود هم بذار تو لیست عادات.....................امیدوارم سلامت باشی همواره

آخرین مطالب


ردا تولدته


هشت روز گذشت


یکی بود...؟


بود ...!و


ای پست پاک کن�های فلان فلان شده ی...مثلا مودب و محترم!


fingilish


pas key?


نامفهوم


له ام


عدم سازگاری من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

82753 بازدید

11 بازدید امروز

205 بازدید دیروز

263 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements